یکی روبهی دید بی دست و پای فرو ماند در لطف و صنع خدای
قلمرو فکری:
شخصی روباهِ ناتوان و بی دست و پایی را دید و از آفرینش و لطف خداوند در شگفت ماند و متحیّر شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
فروماندن |
متحیّر شدن |
صُنع |
آفرینش، آفریدن |
بیت ß 2 جمله
روبه ß نقش مفعول
خدای ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
پای و خدای ß قافیه
دست و پا ß مراعات نظیر
لطف و صُنع ß مراعات نظیر
بی دست و پای ß کنایه از ناتوان و عاجز
واج آرایی مصوّت «ی»
مفهوم بیت:
فراگیری لطف خداوند در جهان هستی
شگفت زدگی از لطف و آفرینش خداوند
که چون زندگانی به ســر مـیبرد؟ بدین دست و پای از کـجا میخورد؟
قلمرو فکری:
که این روباه چگونه زندگی خود را سپری می کند؟ و با این دست و پای معیوب، چگونه و از کجا غذا می خورد؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
چون |
چگونه |
بیت ß 2 جمله عادی
زندگانی ß نقش مفعول
مفعول جملۀ دوم به قرینۀ معنایی حذف شده است
قلمرو ادبی:
می برد و می خورد ß قافیه
دست و پا ß مراعات نظیر
به سر بردن ß کنایه از سپری کردن، روزگار گذراندن
دست و پای ß مجاز از ناتوانی
مفهوم بیت:
شگفت زدگی و عجز انسان از درک اسرار آفرینش الهی
در این بود درویش شوریده رنگ کـــه شیری برآمد شغالی به چنگ
قلمرو فکری:
درویشِ آشفته حال در این فکر و اندیشه بود که ناگهان شیری که شغالی را شکار کرده بود، از راه رسید.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
در این بود |
در این فکر بود |
شوریده رنگ |
آشفته حال |
برآمد |
بیرون آمد |
این |
ضمیر اشاره |
شُغال |
جانورِ پستانداری است از تیرۀ سگان که جزو رستۀ گوشتخواران است |
بیت ß 2 جمله
درویش شوریده رنگ ß نهاد
قلمرو ادبی:
رنگ و چنگ ß قافیه
شیر و شغال ß تناسب و تضاد مفهومی
شوریده رنگ ß کنایه از پریشان حال و حس آمیزی
رنگ ß مجاز از حال
به چنگ آوردن ß کنایه از شکار کردن
مفهوم بیت:
مصراع اول ß حیران بودن درویش
مصراع دوم ß هیبت، صلابت و شکوه شیر
شغال نگونبخت را شیر خـورد بماند آنچه روباه از آن سیر خورد
قلمرو فکری:
شیر مشغول خوردنِ آن شغال شد؛ اندکی بعد، روباه رفت و باقیماندۀ آن شکار را خورد و سیر شد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
نگون بخت |
بد بخت |
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
شیر و سیر ß قافیه (خورد ß ردیف)
شغال نگون بخت ß تشخیص و استعاره
شغال و روباه و شیر ß مراعات نظیر
شیر و سیر ß جناس ناقص اختلافی
نگونبخت ß کنایه از بختبرگشته و بد اقبال
مفهوم بیت:
شیر واسطۀ روزی رسانی خداوند به روباه
دگـــر روز باز اتّفاق اوفتاد که روزی رسان قوت روزش بداد
قلمرو فکری:
روز دیگر، دوباره این اتفاق رخ داد و خداوند روزیِ روباه را به او رساند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دگر روز |
روز دیگر |
روزی رسان |
خداوند |
قُوت |
رزق روزانه، خوراک، غذا |
بیت ß 2 جمله
«ــَـش» ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
اوفتاد و بداد ß قافیه
روز و روزی رسان و قوت ß تناسب
روزی رسان ß کنایه از خدا
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «إنَّ اللهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاء بِغیرِ حساب»
مفهوم بیت:
روزی رسانی خداوند
یقــین، مرد را دیده بیننده کرد شد و تکیه بر آفریننده کرد
قلمرو فکری:
قطره ی باران که به زمین می افتد، گل هایی چون مروارید درخشان را می رویاند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دیده |
چشم |
بیننده |
آگاه، هوشیار |
شد |
رفت |
بیت:3 جمله
«را» در «مرد را دیده» ß رای فکّ اضافه (دیدۀ مرد)
قلمرو ادبی:
بیننده و آفرینده ß قافیه (کرد ß ردیف)
دیده و بیننده ß مراعات نظیر و اشتقاق
بیننده کردن ß کنایه از آگاه کردن
تکیه کردن ß کنایه از توکّل و اعتماد
دیده ß ایهام تناسب:
مفهوم بیت:
یقین پیدا کردن
توکّل بر خدا
کزین پس به کنجی نشینم چو مور که روزی نخوردند پیلان به زور
قلمرو فکری:
مرد با خود گفت: از این به بعد مانند مورچه ای در گوشه ای می نشینم؛ چرا که فیل ها هم با همۀ قدرتشان، فقط رزق و روزی تعیین شدۀ خود را دریافت می کنند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
کزین |
که از این |
مور |
مورچه |
پیلان |
جمعِ پیل، فیل ها |
بیت ß 2 جمله
روزی ß نقش مفعول
مور ß نقش متمم
قلمرو ادبی:
مور و زور ß قافیه
مور و پیل ß تضاد مفهومی و تناسب
مور و زور ß جناس ناقص اختلافی
به کنجی نشستن ß کنایه از کار نکردن
من مانند مور ß تشبیه
مور ß نماد ضعف و کوچکی
پیل ß نماد قدرت و بزرگی
کل بیت ß تلمیح به آیۀ «وَ ما مِن دابَّهِ فِی الاَرضِ اِلّا عَلَی اللهِ رِزقُها»
مفهوم بیت:
تصمیم به گوشه نشینی
تلاش نکردن
توکّل
زنخدان فرو برد چندی به جیب که بخشنده روزی فرستد ز غیب
قلمرو فکری:
مرد مدّتی دست از تلاش برداشت و بیکار در گوشه ای نشست؛ به امید این که خداوند روزی اش را از غیب بفرستد.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
زَنَخدان |
چانه |
جیب |
گریبان، یقه |
بخشنده |
روزی دهنده، خداوند |
چندی |
مدّتی |
غیب |
پنهان، نهان از چشم؛ عالمی که خداوند، فرشتگان و ... در آن قرار دارند |
بیت ß 2 جمله
زنخدان و روزی ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
غیب و جیب ß قافیه
واج آرایی حرف «ب»
زنخدان به جیب فرو بردن ß کنایه تفکّر و گوشه نشینی
جیب و غیب ß جناس ناقص اختلافی
مصراع دوم ß تلمیح به آیۀ «اِنّ اللهَ هُوَ الرَّزّاق»
بخشنده ß کنایه از خداوند
مفهوم بیت:
گوشه نشینی
انتظار روزی داشتن
نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست
قلمرو فکری:
هیچ کس، نه آشنا و نه بیگانه دلش به حال او نسوخت. مانند چنگ (نوعی ساز) لاغر و خمیده شده بود.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
تیمار خوردن |
غم خوردن، مراقبت، مواظبت |
چنگ |
نوعی ساز که سرِ آن خمیده است و تارها دارد |
«ــَـش» در دو مصراع ß نقش مضاف الیه
بیت ß 3 جمله به شیوۀ بلاغی (جهش ضمیر، شیوۀ بلاغی ایجاد می کند)
قلمرو ادبی:
دوست و پوست ß قافیه
بیگانه و دوست ß تضاد و مجاز از همۀ مردم
چنگ و رگ و استخوان و پوست ß تناسب
او مانند چنگ ß تشبیه
دوست و پوست ß جناس ناهمسان
چنگ ß ایهام تناسب:
مفهوم بیت:
تنهایی و بی کسی
لاغری و ناتوانی
چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش ز دیوار محرابش آمد به گوش
قلمرو فکری:
وقتی به سبب ناتوانی و ضعف بدنی کاملاً بی طاقت شد؛ از گوشۀ عبادتگاه (عالم غیب) ندایی شنید که می گفت:
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
چو |
وقتی که |
محراب |
جای ایستادن پیشنماز در مسجد؛ اینجا گوشه یا کُنج منظور است |
بیت ß 2 جمله
«ــَـش» در «صبرش»:
«ــَـش» در «محرابش» ß مضاف الیه
قلمرو ادبی:
هوش و گوش ß قافیه
هوش و گوش ß جناس ناقص اختلافی
دیوار محراب ß مجاز از عالم غیب یا درون
به گوش آمدن ß کنایه از شنیدن
هوش ß مجاز از هوشیاری
مفهوم بیت:
ناتوانی، ضعف و عدم هوشیاری
برو شیر درنده باش، ای دغل مینداز خود را چو روباه شل
قلمرو فکری:
ای حیله گر! برو مانند شیر تلاشی از خودت نشان بده و مثل روباه ناتوان، خود را در گوشه ای رها نکن.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
دَغَل |
ناراست، حیله گر |
شَل |
دست و پای از کار افتاده |
بیت ß 4 جمله (سه جمله اول عادی و جمله چهارم بلاغی)
شیر درّنده ß نقش مسند
دغل ß منادا
روباه ß متمم
شَل ß نقش صفت
قلمرو ادبی:
دغل و شل ß قافیه
تو مثل شیر ß تشبیه
شیر ß نماد قدرتمندی و خودکفایی و تلاش
روباه ß نماد تنبلی و وابستگی و حیله گری
شیر و روباه ß تضاد
شیر و روباه ß مراعات نظیر
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟
قلمرو فکری:
چنان تلاش کن که چون شیر از غذایت و چیزی برای ضعیفان باقی بماند؛چرا مثل روباه،منتظر باقیماندۀ غذای دیگرانی؟
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سعی |
تلاش، کار |
مانَد |
بمانَد |
وامانده |
باقیمانده |
بیت ß 3 جمله
سعی ß نقش مفعول
سیر ß نقش مسند
قلمرو ادبی:
شیر و سیر ß قافیه
شیر و سیر ß جناس ناقص اختلافی
تو مانند شیر ß تشبیه
تو مانند روباه ß تشبیه
شیر و روباه ß تناسب و تضاد مفهومی
شیر ß نماد قدرتمندی و خودکفایی و تلاش
روباه ß نماد تنبلی و وابستگی و حیله گری
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
بخور تا توانی به بازوی خویش کــــه سعیت بود در ترازوی خویش
قلمرو فکری:
از قدرت و نیروی خودت استفاده کن؛ زیرا نتیجۀ تلاش تو، به خودت باز خواهد گشت.
قلمرو زبانی:
بیت ß 3 جمله
قلمرو ادبی:
بازوی و ترازوی ß قافیه (خویش ß ردیف)
بازو ß مجاز از نیرو و توانایی
سعی ß مجاز از نتیجۀ کار و تلاش
بخور ß کنایه از تلاش برای کسب روزی
مصراع دوم ß تمثیل و کنایه از اینکه نتیجۀ تلاش تو به خودت برمی گردد
در ترازو بودن ß کنایه از به دست آمدن
توانی و بازو و سعی ß تناسب
کل بیت ß تلمیح به آیات «لَیسَ لِلاِنسانِ الّا ما سَعی» و «کُلُّ نَفسِ بِما کَسَبَت رَهینَه»
مفهوم بیت:
متّکی بودن به خود
دعوت به تلاش و قدرتمندی
ترک ضعف و گوشه نشینی
بگیر ای جوان دست درویش پــیر نه خود را بیفگن که دستم بگـیر
قلمرو فکری:
ای جوان! سعی کن به دیگران کمک کنی؛ نه اینکه خودت را ناتوان نشان بدهی تا دیگران به تو کمک کنند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
درویش |
فقیر |
بیفکن |
ناتوان نشان دادن |
بیت ß 4 جمله
دست ß نقش مفعول
خود ß نقش مفعول
جوان ß نقش منادا
قلمرو ادبی:
پیر و بگیر ß قافیه
جوان و پیر ß تضاد
دست ß تکرار
دستم بگیر ß کنایه از کمک کردن
خود را افکندن ß کنایه از خود را ناتوان نشان دادن
مفهوم بیت:
کمک به دیگران
نفی کمک خواستن و تنبلی
خدا را بر آن بنده بخشایش است که خلق از وجودش در آسایش است
قلمرو فکری:
بخشایشِ خداوند شامل حال آن بنده ای می شود که مردم از برکت وجود او در آسایش و راحتی باشند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
بخشایش |
عفوکردن، رحم کردن |
بیت ß 2 جمله
بخشایش ß نقش نهاد
«را» در مصراع اول ß رای فکّ اضافه (بخشایشِ خدا)
قلمرو ادبی:
بخشایش و آسایش ß قافیه (است ß ردیف)
خدا و خلق و بخشایش و بنده ß تناسب
واج آرایی حرف «ب»
وجود ß مجاز از اعمال و رفتار
تمثیل و تلمیح به حدیث پیغمبر (ص)
مفهوم بیت:
دعوت به نیکی کردن به خلق
بخشایش خداوند در گرو خدمت به خلق است
کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست کــــه دون همّتانند بی مغز و پوست
قلمرو فکری:
انسان های عاقل و دانا، کریم و بخشنده اند؛ امّا آدم های بی عقل و نادان، پَست و کم همّت هستند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
کَرَم |
بخشش، لطف |
دون همّت |
کوتاه همّت، دارای طب پست و کوتاه اندیشه |
بیت ß 3 جمله
کَرَم ß نقش مفعول
قلمرو ادبی:
اوست و پوست ß قافیه
سر ß مجاز از وجود
مغز ß مجاز از فکر
پوست ß مجاز از ظاهر
پوست و مغز ß تضاد
بی مغز ß کنایه از نادان
واج آرایی حرف «ر»
مفهوم بیت:
بخشندگی، نشانۀ خردمندی است
کسی نیک بیند به هر دو سرای کــــه نیکی رساند به خلق خدای
قلمرو فکری:
کسی در دو جهان رستگار و خوشبخت است که به مردم خوبی کند.
قلمرو زبانی:
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
سرا |
خانه |
دو سرا |
دو دنیا |
بیت ß 2 جمله به شیوۀ بلاغی
نیک و نیکی ß نقش مفعول
خدای ß نقش مضاف الیه
قلمرو ادبی:
سرای و خدای ß قافیه
هر دو سرای ß استعاره از دنیا و آخرت
خلق و خدا ß مراعات نظیر
خلق و خدا ß متضاد
نیک و نیکی ß جناس ناقص افزایشی
کل بیت ß تلمیح به حدیث « اَلدُّنیا مَزرَعَه الآخرَه» و آیات «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذرّهِ خَیراً یَرَه» و «إِن اَحسَنتُم اَحسَنتُم لاًنفُسِکُم»
مفهوم بیت:
نتیجۀ نیکی کردن به خلق، نیکی دیدن در دو جهان است